
کتاب What She Saw
قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
تعداد صفحات
315
در این رمان تعلیقآمیز و نفسگیر از مری برتون، خبرنگاری حقیقتجو پس از سی سال به شهری کوهستانی بازمیگردد تا راز ناپدیدشدن مادرش و سه زن دیگر را کشف کند. ماجرایی که هرگز حل نشد، جسدی که پیدا نشد و قتلی که شاید هرگز آنگونه که گزارش شد اتفاق نیفتاده باشد. اکنون اسلوئن گریسون باید میان حقیقت و خطر قدم بگذارد؛ زیرا کسی در همان سایههای قدیمی هنوز نمیخواهد گذشته آشکار شود.
رمان جدید مری برتون یک نمونه تمامعیار از ساسپنس روانشناختی است که در آن گذشته همچون ارواح دفنشده در دل کوهستان بازمیگردد و اکنون را با خود درگیر میکند. نویسنده با استفاده از فرمول آشنا اما همیشه جذاب تحقیق درباره یک پرونده حلنشده، موفق میشود خواننده را از همان جملههای نخست وارد دنیایی کند که حقیقت در آن مثل مه صبحگاهی کوهستان، هم دیده میشود و هم پنهان میماند. شخصیت اصلی داستان یعنی اسلوئن گریسون، یک خبرنگار متخصص پروندههای سرد است که نه تنها برای حل یک معمای قدیمی، بلکه برای یافتن قطعه گمشدهای از هویت خودش به شهر کوچک و منزوی ویرجینیا سفر میکند. سه دهه قبل، مادر اسلوئن و سه زن دیگر حین یک جشن موسیقی ناپدید شدند و بدون یافتن هیچ جسد یا مدرکی، برگزارکننده فستیوال مسئول قتلها شناخته شد. اما آنچه این رمان را از آثار مشابه متمایز میکند، لایه روانی عمیق داستان و حضور یک قهرمان آسیبدیده است که برای فرار از گذشته نمیجنگد، بلکه میخواهد آن را روبهرو شده و از پا دربیاورد.
اسلوئن یک شخصیت تکبعدی نیست. او همزمان پر از ضعف، خشم و کنجکاوی است و همینها باعث میشود خواننده با او همراه شود. او خبرنگاری نیست که صرفاً برای تیتر و گزارش تحقیق کند بلکه بخشی از این پرونده است؛ بخشی که هنوز زنده مانده و میخواهد بفهمد چرا. این نیاز به دانستن حقیقت موتور اصلی داستان است و تعلیق اثر نیز دقیقاً از همین نقطه شکل میگیرد. هر قدمی که اسلوئن در شهر برمیدارد، هر گفتوگوی کوتاهی که با خانواده قربانیان دارد، هر پاسخی که از شاهدان قدیمی میگیرد، همگی مثل لایههایی از پیاز همدیگر را کنار میزنند. با این حال نویسنده هیچ پاسخی را آسان، مستقیم یا قابلاعتماد ارائه نمیدهد. سایه شک دائماً بالای سر شخصیتها پرسه میزند.
نویسنده با مهارت تمام فضای شهر کوچک و خاموش را شکل میدهد. شهری که ساکنانش از گذشته وحشتزدهاند، با دیدن اسلوئن احساس ناامنی میکنند و انگار ترجیح میدهند همه چیز همانطور زیر خاک بماند. اما سؤال اصلی اینجاست: چه کسی بیشتر از آشکار شدن حقیقت میترسد؟ خانواده قربانیان؟ مسئولان گذشته؟ یا شاید شخصی که هنوز آزادانه در میان مردم قدم میزند و سعی دارد برای همیشه حقیقت را زندهبهگور کند. این حس تهدید تدریجی و غیرقابلپیشبینی بودن شخصیتها همان چیزی است که خواننده را در طول رمان در حالت آمادهباش نگه میدارد.
مری برتون نشان میدهد که یک پرونده بستهشده همیشه به معنای پرونده حلشده نیست. قتلهایی که به ظاهر در گذشته رخ دادهاند، اکنون با جزئیاتی جدید و ارتباطاتی تازه بازتعریف میشوند. زندانیبودن متهم اصلی داستان نیز به خودی خود یک پرسش مهم مطرح میکند. آیا او بیگناه است و کسی سالها قبل قربانی مناسبی برای سرپوش گذاشتن بر حقیقت پیدا کرده است؟ یا این که او گناهکار است اما داستان کامل نیست؟ این بازی با حقیقت و دروغ، و حس همزمان یقین و تردید، ستون فقرات رمان را میسازد.
پایانبندی رمان نیز همانقدر رضایتبخش است که انتظار میرود. نویسنده بدون این که به دام کلیشهها بیفتد یا گرهگشایی را بیش از حد ساده کند، اجازه میدهد کشف حقیقت واقعی نه تنها پرونده، بلکه اسلوئن را نیز دگرگون کند. او یاد میگیرد که حقیقت همیشه زیبا نیست اما آزادی میآورد. این پیام انسانی و عمیق، در دل یک رمان پرتعلیق و رازآلود، اثری ماندگار خلق میکند.
در مجموع، این رمان انتخابی عالی برای دوستداران داستانهای جنایی روانشناختی، عاشقان پروندههای سرد، و کسانی است که رمانی پر از تنش، راز و کشمکش میخواهند.